Latest topics
Who is online?
In total there is 1 user online :: 0 Registered, 0 Hidden and 1 Guest None
Most users ever online was 19 on Mon Apr 12, 2021 6:44 am
آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
+2
Hasannezhad
cholmaghani
6 posters
Page 1 of 1
آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست که توسط سازمان بهزیستی تهیه شده بود، نخستین بار در سال ۱۳۸۸ در صحن علنی مجلس به تصویب رسید. دراین نخستین مصوبه، ازدواج سرپرست با فرزندخوانده ممنوع اعلام شده بود. این لایحه پس از تصویب به شورای نگهبان رفت اما شورای نگهبان آن را به خاطر اشکالات شرعی برای اصلاح به مجلس بازگرداند.
مجلس در اسفند ۱۳۹۱ ایراد شورای نگهبان به ماده ۲۷ را با افزودن جمله ای به این صورت اصلاح کرد: «ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است مگر این که دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان این امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد».
اخیرا مجلس این لایحه را با افزودن موادی به آن برای تصویب نهایی به شورای نگهبان فرستاده است.برخی از این مواد الحاقی با اعتراض فعالان حقوق کودک روبروشده است.
معترضان به مواد 22 و 27 این لایحه، از عواقب منفی وسیع آن برای کودکان فرزند خوانده سخن می گویند.
بر اساس ماده ۲۲ این لایحه فرزندخوانده بودن کودک باید در شناسنامه او ثبت شود.
و ماده ۲۷ ازدواج سرپرست با فرزندخوانده به درخواست سازمان بهزیستی و حکم دادگاه مجاز خواهد شد.
قانون گذاران این الزام را برای حفظ منافع کودکان و جلوگیری از زنای با محارم قلمداد کرده اند. اما کارشناسان و مدافعان حقوق کودک آن را مغایر با هدف فرزندخواندگی که داشتن احساس برخورداری از خانواده واقعی است می دانند. زیرا سبب می شود کودک فرزندخوانده همواره هویت خود را با برچسب فرزندخوانده بودن و نداشتن تعلق واقعی به خانه و خانواده تداعی کند. در عین حال آنان این امر را نقض حقوق اولیه افراد برای حفظ امور خصوصی خود و علنی کردن اطلاعات خصوصی کودک بدون اراده خود او می دانند. به نظر آنان اطلاعات خصوصی فرزندخواندگان کافی ست که در دفترهای ثبت احوال ضبط شود تا هم از افشای امور خصوصی کودک جلوگیری شود و هم او بتواند در صورت لزوم به اطلاعات مربوط به والدین اصلی خود دسترسی داشته باشد.
مخالفان این قانون بر مسئله امنیت روحی کودکان فرزندخوانده تاکید می کنند و می گویند در حالی که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان با هدف ایجاد اعتماد و امنیت روانی برای کودکان و القای حس عضویت در خانواده ای با نزدیک ترین شباهت به خانواده طبیعی و رابطه والدین با فرزند بوجود آمده، ماده ۲۷ لایحه ضمن تشویق خشونت علیه کودکان و ازبین بردن امنیت روانی در کودک، حس اعتماد و امنیت را از مادران خانواده ها هم سلب می کند. کمتر زنی می تواند بپذیرد که دختربچه ای که به خانه می آورد رقیب یا جایگزین او در زندگی اش خواهد شد. اکه همین خود می تواند عاملی برای اعمال خشونت مادرخوانده علیه کودک شود. در عین حال همسران دیگر رغبتی به پذیرش فرزندخوانده نخواهند داشت. که این خود باز خلاف روح قانون سرپرستی از کودکان بی سرپرست است.
نظر شما چیست؟
مجلس در اسفند ۱۳۹۱ ایراد شورای نگهبان به ماده ۲۷ را با افزودن جمله ای به این صورت اصلاح کرد: «ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است مگر این که دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان این امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد».
اخیرا مجلس این لایحه را با افزودن موادی به آن برای تصویب نهایی به شورای نگهبان فرستاده است.برخی از این مواد الحاقی با اعتراض فعالان حقوق کودک روبروشده است.
معترضان به مواد 22 و 27 این لایحه، از عواقب منفی وسیع آن برای کودکان فرزند خوانده سخن می گویند.
بر اساس ماده ۲۲ این لایحه فرزندخوانده بودن کودک باید در شناسنامه او ثبت شود.
و ماده ۲۷ ازدواج سرپرست با فرزندخوانده به درخواست سازمان بهزیستی و حکم دادگاه مجاز خواهد شد.
قانون گذاران این الزام را برای حفظ منافع کودکان و جلوگیری از زنای با محارم قلمداد کرده اند. اما کارشناسان و مدافعان حقوق کودک آن را مغایر با هدف فرزندخواندگی که داشتن احساس برخورداری از خانواده واقعی است می دانند. زیرا سبب می شود کودک فرزندخوانده همواره هویت خود را با برچسب فرزندخوانده بودن و نداشتن تعلق واقعی به خانه و خانواده تداعی کند. در عین حال آنان این امر را نقض حقوق اولیه افراد برای حفظ امور خصوصی خود و علنی کردن اطلاعات خصوصی کودک بدون اراده خود او می دانند. به نظر آنان اطلاعات خصوصی فرزندخواندگان کافی ست که در دفترهای ثبت احوال ضبط شود تا هم از افشای امور خصوصی کودک جلوگیری شود و هم او بتواند در صورت لزوم به اطلاعات مربوط به والدین اصلی خود دسترسی داشته باشد.
مخالفان این قانون بر مسئله امنیت روحی کودکان فرزندخوانده تاکید می کنند و می گویند در حالی که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان با هدف ایجاد اعتماد و امنیت روانی برای کودکان و القای حس عضویت در خانواده ای با نزدیک ترین شباهت به خانواده طبیعی و رابطه والدین با فرزند بوجود آمده، ماده ۲۷ لایحه ضمن تشویق خشونت علیه کودکان و ازبین بردن امنیت روانی در کودک، حس اعتماد و امنیت را از مادران خانواده ها هم سلب می کند. کمتر زنی می تواند بپذیرد که دختربچه ای که به خانه می آورد رقیب یا جایگزین او در زندگی اش خواهد شد. اکه همین خود می تواند عاملی برای اعمال خشونت مادرخوانده علیه کودک شود. در عین حال همسران دیگر رغبتی به پذیرش فرزندخوانده نخواهند داشت. که این خود باز خلاف روح قانون سرپرستی از کودکان بی سرپرست است.
نظر شما چیست؟
cholmaghani- عضو فعال
- Posts : 83
Join date : 2013-09-28
Age : 37
Location : Esfahan
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
به نظرم قانون فعلی جامع وکامل هست تو این زمینه
Hasannezhad- کاربر ویژه
- Posts : 150
Join date : 2013-09-07
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
بالاخره چی شد؟
اگر ازدواج با فرزند خوانده ممنوع است پس دیگر چرا یک زن باید فرزند خوانده اش را رقیب عشقی اینده خود بداند؟
اگر ازدواج با فرزند خوانده ممنوع است پس دیگر چرا یک زن باید فرزند خوانده اش را رقیب عشقی اینده خود بداند؟
کمتر زنی می تواند بپذیرد که دختربچه ای که به خانه می آورد رقیب یا جایگزین او در زندگی اش خواهد شد. اکه همین خود می تواند عاملی برای اعمال خشونت مادرخوانده علیه کودک شود. در عین حال همسران دیگر رغبتی به پذیرش فرزندخوانده نخواهند داشت. که این خود باز خلاف روح قانون سرپرستی از کودکان بی سرپرست است wrote:
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
منظورتون رو از قانون فعلی متوجه نشدم آقای حسن نژاد!
Hasannezhad wrote:به نظرم قانون فعلی جامع وکامل هست تو این زمینه
cholmaghani- عضو فعال
- Posts : 83
Join date : 2013-09-28
Age : 37
Location : Esfahan
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
آقای شکوهنده ماده 27 این لایحه حق ازدواج با فرزند خوانده رو به رسمیت میشناسه! اون چیزی که شما میگید ممنوعه مربوط به قانون قبلی هستش که در صورت تصویب این لایحه با مواد جدید الحاقی به آن دیگه نافذ نخواهذ بود!
البته توضیحات روشنه ها
البته توضیحات روشنه ها
shokouhandeh wrote:بالاخره چی شد؟
اگر ازدواج با فرزند خوانده ممنوع است پس دیگر چرا یک زن باید فرزند خوانده اش را رقیب عشقی اینده خود بداند؟
Last edited by cholmaghani on Tue Oct 01, 2013 5:24 pm; edited 1 time in total
cholmaghani- عضو فعال
- Posts : 83
Join date : 2013-09-28
Age : 37
Location : Esfahan
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
چرا فرزند خوانده نباید مثل فرزند واقعی فرد باشه؟؟؟
به نظرم بودن اینکه امکان ازدواج با فرزند خوانده را ممکن باشه
یه جور نا امنی برای بچه هاست....نیاز به والدین حسی نیست که خاص یه کودک باشه ، وقتی بزرگتر شد هم این نیاز درونش بزرگتر میشه!!!
نیاز به فرزند بودن....والدین داشتن...حامی داشتن
به نظرم بودن اینکه امکان ازدواج با فرزند خوانده را ممکن باشه
یه جور نا امنی برای بچه هاست....نیاز به والدین حسی نیست که خاص یه کودک باشه ، وقتی بزرگتر شد هم این نیاز درونش بزرگتر میشه!!!
نیاز به فرزند بودن....والدین داشتن...حامی داشتن
zolfaghary- کاربر ویژه
- Posts : 120
Join date : 2013-09-27
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
قانونی كه ازش حرف میزنین تو چه سایت یا کتابی میشه کاملشو دید؟!
من همیشه فقط یه جاهایی یه بند و چندتا تبصره ازش دیدم
من همیشه فقط یه جاهایی یه بند و چندتا تبصره ازش دیدم
anaraki- کاربر ویژه
- Posts : 246
Join date : 2013-09-06
Age : 35
Location : اصفهان
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
اینجاست که من مثل همیشه درخواست منبع دارم
دوستان با ادرس کامل منبع این قانون را معرفی کنند
دوستان با ادرس کامل منبع این قانون را معرفی کنند
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
خوب میبینم وقتی پای منبع میاد دوستان سکوت اختیار می کنند
از طرفی مبحث ازدواج یک بحث شرعی است و شرعا و عقلا دلیلی وجود نداره که ازدواج با فرزند خوانده غیر قانونی باشه
چون ازدواج باید در سن 18 سالگی ثبت بشود و شخص دیگر توانایی انتخاب دارد و پس از ان دیگه نیاز به قیم نداشته و شخصا توانایی بر اعهده گرفتن مسئولیت های قانونی را دارد
سو استفاده افرادی نباید بهانه ایی برای نفی همه چیز باشد
در ضمن با این نظر صابون همه جور نقدی را به جون خریدم
از طرفی مبحث ازدواج یک بحث شرعی است و شرعا و عقلا دلیلی وجود نداره که ازدواج با فرزند خوانده غیر قانونی باشه
چون ازدواج باید در سن 18 سالگی ثبت بشود و شخص دیگر توانایی انتخاب دارد و پس از ان دیگه نیاز به قیم نداشته و شخصا توانایی بر اعهده گرفتن مسئولیت های قانونی را دارد
سو استفاده افرادی نباید بهانه ایی برای نفی همه چیز باشد
در ضمن با این نظر صابون همه جور نقدی را به جون خریدم
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
منم دوست دارم تو این زمینه یه نظری بدم ولی چون هیچ تخصصی ندارم فقط به نظرات دوستان نگاه میکنم و استفاده میکنم
adhami- کاربر ویژه
- Posts : 313
Join date : 2013-09-08
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
کار خوبی میکنی من هم محض خالی نبودن عریضه یک نظری گذاشتم
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
اخه کسی که تا بتونه میخواد با فرزند خوانده اش ازدواج کنه چطور ممکنه نقش والدین را برای اون بچه بازی کنه؟zolfaghary wrote:چرا فرزند خوانده نباید مثل فرزند واقعی فرد باشه؟؟؟
به نظرم بودن اینکه امکان ازدواج با فرزند خوانده را ممکن باشه
یه جور نا امنی برای بچه هاست....نیاز به والدین حسی نیست که خاص یه کودک باشه ، وقتی بزرگتر شد هم این نیاز درونش بزرگتر میشه!!!
نیاز به فرزند بودن....والدین داشتن...حامی داشتن
این نیاز ها که گفتید صحیحه ولی این پدرخوانده و مادرخوانده ها این نیاز ها را برطرف نمیکنند
ضمن این که با ممنوعیت ازدواج شما مفسده ی بد تری را بوجود خواهید اورد
من شخصه تخصصی توی این مباحث ندارم ولی فکر می کنم که این مبحث بدون اظهار نظر بچه های رشته حقوق بی معناست
بنابراین منتظر یک نظر کارشناسی حقوقی هستم نه نظرات احساسی و غیر کارشناسی
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
من الان کاملا توجیه شدم و دیگه نظر غیر کارشناسی نمیدم!
البته موقع تصویب یه قانون تمام جهاتش رو حتی بحث احساس رو لحاظ می کنن
البته موقع تصویب یه قانون تمام جهاتش رو حتی بحث احساس رو لحاظ می کنن
zolfaghary- کاربر ویژه
- Posts : 120
Join date : 2013-09-27
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
ای بابا چرا همه زود بهشون بر میخورهzolfaghary wrote:من الان کاملا توجیه شدم و دیگه نظر غیر کارشناسی نمیدم!
البته موقع تصویب یه قانون تمام جهاتش رو حتی بحث احساس رو لحاظ می کنن
من فقط خواستم به این بهونه بچه های حقوقی انجمن را بیاریم به تالار
اصلا نظر منو نشنیده بگیرید من هم دیگه مزاحم مباحث این تالار نمیشتم
رضایت میدید؟
لطفا بحثتون را ادامه بدید
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
اگه اجازه بدین مطلبی را که تهیه کردم در این رابطه توی این تاپیک قرار بدم
قبل از اون باید این مطلب را اضافه کنم که قبل از این ازدواج با فرزند خوانده ممنوع نبوده و قانون در مورد آن توضیحی نداده بوده است. اکنون که قانون جدید تدوین شده ، نمایندگان سعی داشتند که به این موضوع بپردازند اما تازه مشکلات این قانون نمایان شده
این مطلب را یکی از دانشجویان رشته حقوق دانشگاه اصفهان به درخواست من تهیه کرده است
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
به نام خدا
بر اساس ماده27 لایحه فرزندخواندگی، «هرگاه سرپرست در صدد ازدواج بر آید، باید مشخصات فرد مورد نظر را به دادگاه صالح اعلام نماید. در صورت وقوع ازدواج سازمان مکلف است گزارش ازدواج را به دادگاه اعلام کند تا با اصول و شرایط این قانون نسبت به ادامه سرپرستی به صورت مشترک یا فسخ آن اتخاذ تصمیم کند.
تبصره – ازدواج چه در زمان حضانت چه بعد از ان فی ما بین طفل و سرپرست ممنوع است
به دلیل ایراد شورای نگهبان تبصره ماده 27 به شرح زیر اصلاح شده است :
ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان، این امر را به مصلحت فرزند خوانده تشخیص دهد"
[rtl]به موجب قانون مدنی سن ازدواج در مورد دختران 13 در مورد پسران 15 سال تمام شمسی است در شرع اسلام فرزندخواندگی چیزی شبیه رابطه ابوت و بنوت نیست. یعنی بین فرزندخوانده و پدرخوانده و مادرخوانده رابطه حقوقی خاصی که این فرزندان با پدران و مادران واقعی آنها وجود دارد، برقرار نمیشود مثلا اگر پدرخوانده و مادرخوانده قصد داشته باشند مالی به فرزند خود تملیک کنند باید این اقدام را در زمان حیات خود انجام دهند و رابطه فرزندخواندگی باعث وراثت نخواهد شد( در اسلام فرزند خواندگی باعث ایجاد رابطه توارث نمی شود ).[/rtl]
[rtl] بنابراین حرمتهای ناشی از خویشاوندی نیز در این میان این افراد وجود ندارد در نتیجه پدر خوانده و مادر خوانده با فرزندانی که برگزیدهاند محرم نمیشوند واین عدم محرمیت باعث می شود که ازدواج آنها با هم در صورتی که مانع دیگری وجود نداشته باشد خالی از اشکال باشد : بنابراین ازدواج سرپرست با فرزند خوانده منع شرعی ندارد . پس هم پدرخوانده شرعا مجاز است با دخترخوانده بیش از 13 سال خود ازدواج کند و هم پسرخوانده میتواند اگر مادرخواندهاش به دلیلی فاقد موانع نکاح شده باشد با او ازدواج کند و باید توجه کرد :[/rtl]
[rtl]قبل از مکلف شدن فرزندخوانده با زمانی که او به سن تکلیف میرسد تفاوت وجود دارد یعنی مثلا فرزند خوانده امروز 8 سال و 11 ماه و 29 روز سن دارد و کسی که او را به فرزندخواندگی قبول کرده به دلیل صغیر بودن فرزندخوانده با او محرم است و از فردای آن روز که 9 ساله میشود و به بلوغ شرعی میرسد، سرپرست به او نامحرم میشود.فقها محرمیت را از مجاری صحیح خود جایز می دانند و صرف فرزند خواندگی صرف محرمیت نیست . برای ایجاد محرمیت دوراه بیان می شود :رضاع (شیرخوردن )با شرایط ان وراه دیگر ازدواج است [/rtl]
[rtl]نظر آیت...خامنه ای :فرزند خوانده حکم فرزند ندارد و با مرد و زنی که او را بزرگ می کنند محرم نمیشود مگر به وسیله رضاع با مراعات شرائط آن و یا ازدواج پس از بلوغ و رشد و قبل از بلوغ با اذن حاکم شرع و رعایت مصلحت طفل عقد موقت اشکال ندارد .....البته باید توجه کرد که نظرات دیگری هم در فقه وجود دارد.[/rtl]
[rtl].در نتیجه از نظر شرعی ازدواج فرزند خوانده با سرپرست مانعی نداشته است ولی انچه که اینجا مورد بحث است تصریح قانون گذار به این امر است . که به نظر نگارنده ایجاد توالی فاسد است در حقیقت با تصریح قانون گذار راه سو استفاده باز می شود و امنیت کانون خانوده زیر سوال برده می شود :مفهوم والد و والده و مفهوم فرزند و رابطه والدین و فرزندان در خانواده های پذیرای فرزند خوانده دچار آسیب می شود. نتیجه این تصریح مادر خوانده ناگهان دختر خوانده "هووی"خوذ می بیند . پسر خانواده ناگهان برادر خوانده اش را در نقش " ناپدری" خود می بیند. بنابراین تصریح این قانون باعث ایجاد وحشت در خانوده های که تا قبل از این خواستار فرزند خوانده بودند می شود و تصویب قانون فوق احتمال از هم پاشیدگی خانوده ها را زیاد تر می کند در حالی که هدف اصلی از تاسیس فرزند خواندگی در نظام حقوقی ما ایجاد امکان برخورداری بچه های بی سرپرست از حمایت خانواده وحفظ کیان خانواده هایی است که به علت نداشتن بچه در معرض متلاشی شدن است. کاملاً مشهود است وجود چنین رابطه ای هر دو مورد را متزلزل می کند و نقض غرض است. [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]تحلیل :[/rtl]
برداشت نادرستی که از این ماده می شود :مجاز شدن ازدواج سرپرست و فرزندخوانده است در حالی که تا پیش از این ، بدون هیچ محدودیت این کار مجاز بود و می توانست انجام گیرد و در حقیقت با تصویب این قانون و قید مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان، این امر را به مصلحت فرزند خوانده تشخیص دهد نوعی ممنوعیت قانونی اضافه شده است به عبارت دیگر قانون گذار در قسمت اول اشاره به ممنوعیت ازدواج طفل با سرپرست کرده است که تا قبل از تصریح قانون چنین ممنوعیتی وجود نداشت و این یکی از نکات مثبت است .
در تبصره امده است : مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان، این امر را به مصلحت فرزند خوانده تشخیص دهد اضافه شده است.در این زمینه نهاد های گوناگونی نظیر سازمان بهزیستی و کمیه امداد و ..وجود دارد بنابراین نظریه مشورتب کامل و هماهنگی بدست نمی اید و نظر این سازمان ها معتبر به نظر نمی رسد
شرایط احراز مصلحت مشخص نشده است : ایا این ازدواج تابع قواعد نکاح است .(اجازه همسر اول یا فوت و.)
آیا تفاوت سنی را مدنظرمی دهند ؟ احراز مصلحت بدون مشخص شدن شرایط ان یک قید کلی است .
تفاوت سنی سرپرست با فرزند خوانده خود ایجاد کننده ابهام و تردید های بسیاری است .
تصریحی که در تبصره صورت گرفته باعث می شود که به ذهن خطور کند سرپرست پس از تامین نیاز مالی اکنون می تواند نیاز جنسی خود را از طریف فرزند خوانده مربفع کند چرا که با سرپرستی فرزند خوانده و تامین مالی او از طرف سرپرست دلیل دیگری برای این ازدواج به ذهن خطور نمی کند .و مسلما هدف از نهاد فرزند خواندگی چیزهای ارزشمند دیگری است .
در این قانون مشخص نشده که ایا این سرپرست شامل مادر خوانده هم می شود ؟ این سوال بدون پاسخ است .
تصریح این قانون باعث می شود شانس کودکانی که می توانستند در یک خانوده به عنوان فرزند خوانده پذیرفته شوند کاسته شود چرا که این قانون با تصریح خود باعث توجه اذهان و نوعی ترس و تردید میشود و تبعات منفی به دنبال خواهد داشت .بنابراین سکوت قانون در این مورد بهتر از تصریح ان است .
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
البته می تونید به مورد زیر هم مراجعه کنید
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
ممنون آقای شکوهنده مطلب جامعی بود
ضمن اینکه این لایحه تصویب و به تایید شورای نگهبان رسیده و توسط رییس جمهور ابلاغ شد
ضمن اینکه این لایحه تصویب و به تایید شورای نگهبان رسیده و توسط رییس جمهور ابلاغ شد
cholmaghani- عضو فعال
- Posts : 83
Join date : 2013-09-28
Age : 37
Location : Esfahan
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
cholmaghani wrote:ممنون آقای شکوهنده مطلب جامعی بود
ضمن اینکه این لایحه تصویب و به تایید شورای نگهبان رسیده و توسط رییس جمهور ابلاغ شد
خواهش می کنم
دست نویسنده اش درد نکنه
نمیدونم تونستم حرف را منتقل کنم یا نه
ولی قبل از این ازدواج با فرزند خوانده مجاز بود و هیچ کنترلی نداشت کما این که همه میدونیم برای پذیرفتن فرزند خوانده و محرمیت ازدواج موقت اجرا میشد وقتی هنوز بچه شیرخواره بود و بعد ها هم فسق میشد
اما قانون جدید خواسته مشکل را حل کنه تازه حاشیه اش را زیاد کرده
دست نویسنده اش درد نکنه
نمیدونم تونستم حرف را منتقل کنم یا نه
ولی قبل از این ازدواج با فرزند خوانده مجاز بود و هیچ کنترلی نداشت کما این که همه میدونیم برای پذیرفتن فرزند خوانده و محرمیت ازدواج موقت اجرا میشد وقتی هنوز بچه شیرخواره بود و بعد ها هم فسق میشد
اما قانون جدید خواسته مشکل را حل کنه تازه حاشیه اش را زیاد کرده
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
بله من به سهم خودم ازتون متشکرمshokouhandeh wrote:cholmaghani wrote:ممنون آقای شکوهنده مطلب جامعی بود
ضمن اینکه این لایحه تصویب و به تایید شورای نگهبان رسیده و توسط رییس جمهور ابلاغ شدخواهش می کنم
دست نویسنده اش درد نکنه
نمیدونم تونستم حرف را منتقل کنم یا نه
ولی قبل از این ازدواج با فرزند خوانده مجاز بود و هیچ کنترلی نداشت کما این که همه میدونیم برای پذیرفتن فرزند خوانده و محرمیت ازدواج موقت اجرا میشد وقتی هنوز بچه شیرخواره بود و بعد ها هم فسق میشد
اما قانون جدید خواسته مشکل را حل کنه تازه حاشیه اش را زیاد کرده
cholmaghani- عضو فعال
- Posts : 83
Join date : 2013-09-28
Age : 37
Location : Esfahan
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
شما لطف دارید ولی من که گفتم من این مطلب را ننوشتم
یک بنده خدایی که حقوق میخونه زحمت این متن را کشیده بود مگرنه من از این چیزا چیزی حالیم نمیشه
Re: آسیب های ناشی از قانونی شدن ازدواج پدر و مادر با فرزند خوانده
بیانیه جمعیت امام علی (ع) در مخالفت با ماده 27 لایحه حمایت از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست
ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بين سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است، مگر آن كه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتى سازمان، اين امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخيص دهد" .
فعالان حقوق کودک در ایران، که در این وانفسای زندگی روزمره که هر کس کلاه و گلیم و چراغ خود را چسبیده، با اندیشه ملتهب و دل خونین، هر روز برای نجات ده ها و صدها کودک از بند معضلات حاد این اجتماع تلاش می کنند، در پسِ این "مگر"، فجایع خاموش آینده را می بینند. چهره سرپرست خواندگانی را می بینند که در گذر ایام، اندک اندک به وسوسه شوم غریزه خویش، به همسرانی کامخواه و حریص مبدل شده اند و تن فرزند دیروز خود را به چشم زناشویی می نگرند! در پسِ این "مگر آن که" ، چهره وحشت زده یا معصوم یا قربانی یا نا آگاه کودکی را می بینند که قرار بود در حصار پدر و مادری که قانون برایش فراهم آورده ، طعم امنیت و آگاهی و انتخاب را بچشد، چنان که هر کودک با سرپرستی می چشد. این "مگر" ، آن قدر توان و ذاتِ معیوبی دارد که بتواند دوباره کودک سرزمینمان را آواره و بی سرپرست و بدسرپرست سازد.
از این جهت، ماده 27 ، از آنجا که بازی غریزه بشر را در پیوند پدرانگی و مادرانگی ادغام می کند، در بطن خود، با اصل لایحه ضدیت تام دارد و اصل حمایت را زیر سوال می برد. حمایتی که ابتدایی ترین نیاز کودک بی سرپرست و بدسرپرست است. قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست قرار است گرگ ها را از پیرامون فرزندان بی پناه وطن بتاراند، نه این که گرگ درون آدمیان را بیدار کند.
ما به عنوان جمعی از نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد فعال در زمینه رفع معضلات اجتماعی، با دانش تخصصی در امر آسیب های جامعه و سال ها تجربه عملی در این حوزه، بنابر علل زیر – که بخشی از مهمترین ایرادات این ماده است - مخالفت خود را با تصویب ماده 27 قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست اعلام می داریم و با تمام توان و امکانات خویش در راستای حذف آن از متن لایحه، می کوشیم و انتظار داریم فقها و حقوقدانان محترم شورای نگهبان، نمایندگان محترم مجلس و اعضاء محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، با دلسوزی برای آینده سازان ایران و لحاظ داشتن نگاه کارشناسی، در لغو این ماده و ارتقای لایحه حمایتی یادشده، نقش تاریخی و انسانی و شرعی خویش را ایفا نمایند.
الف- تضاد با عُرف و اخلاق جامعه: در حافظه تاریخی و عُرف اخلاقی جامعه ما و در میان اکثریت اقشار جامعه ما، اصولا تا کنون نگاهی جز نگاه پدرانه و مادرانه به فرزندخوانده وجود نداشته است. در اینجا لازم است از دو قشری سخن به میان آید که از اقشار عادی جامعه حساب نمی شوند و فاقد نگاه پدرانه و مادرانه مورد اشاره هستند:
• قشر دچار فقر مطلق اقتصادی و فرهنگی: در حاشیه کلانشهرها و گاه حتی در مراکز اصلی شهر، محلات و مناطقی وجود دارد که ساکنانش از فقر مطلق رنج می برند. در این نواحی، سرپرستانی هستند که هر نوع بهره برداری ممکن را از فرزندان تنی خویش به عمل می آورند. از اجبار کودک به گدایی و دوره گردی در خیابان برای تهیه هزینه مواد مخدر والدینش تا تجاوز جنسی به آنان! نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که چُنین سرپرستانی در بسیاری موارد حتی خودشان هم فاقد اوراق هویت و شناسنامه می باشند! بنابراین بدیهی است که این افراد اصولا سر و کار و توجهی به قانون ندارند که حالا قانون بخواهد دست و پایشان را ببندد. این قشر متاسفانه اندک هم نیستند. قشری که آرزوی همه فعالان حقوق کودک این است که روزی به جای تصویب مواد سوال برانگیزی مثل ماده 27 ، ماده ای برای نجات کودکان این قشر جامعه تصویب شود و به اجرا درآید. فرزندان این قشر، طبیعتا بدسرپرست هستند و لازم است فرزندانشان تحت حمایت دولت قرار گیرند. پس بدیهی است کودکی هم به فرزندخواندگی به والدین آنان داده نمی شود. اما کم نیستند بچه های زاده در فقری که نصیب اینان می شوند و در حقیقت، برده آنان. بچه هایی که توسط مادران و پدارن معتاد یا بزهکارشان در کوچه و خیابان رها یا فروخته می شوند و طعمه این تیره ترین افراد اجتماع می گردند. مخلص کلام این که ماده 27 هیچ کمکی به تنظیم روابط جنسی ناهمگون این قشر و تامین امنیت کودکان اسیر در این وضعیت نمی کند.
• قشر به ظاهرمتشرع دچار فقر فرهنگی و زیاده خواهی جنسی: قاعدتا قشری که متشرع نباشد و فقر فرهنگی و بیماریِ زیاده خواهی جنسی داشته باشد، در پی عقد شرعی نخواهد رفت و فرزند تنی یا فرزندخوانده خویش را بی نیاز به محکمه و محضر به بردگی جنسی خواهد کشید. اما قشری که دچار بیماری زیاده خواهی جنسی است و به لحاظ صبغه خانوادگی و شناسنامه ای، پای بندی ظاهری به شرع دارد و اصولا از دین فقط همین آداب نکاح و طهارت را بلد است و رعایت می کند، تنها قشری است که سر و کارش ممکن است با ماده 27 بیفتد. آن هم فقط در صورتی که فرزندخوانده ای داشته باشد. برای افراد بسیار بسیار معدود این قشر، میل به آمیزش با فرزندخوانده شان، که امری غیررایج و زشت از نظر عُرفی و اخلاقی می باشد، لازم است تا صورت قانونی و شرعی بیابد. و البته بر همگان مبرهن است که وضع قانون برای موارد استثنا، امری نامعمول و به نوعی نامعقول است و به نظر می رسد ارجاع چُنین افرادی به روانپزشک یا دست کم سوق دادن آنان به ازدواج با فردی دیگر و در نهایت سلب قیمومیت کودک از آنان، درست تر از تصویب قانونی در حمایت از آنان باشد!! قانونی که به انحراف عُرفی و اخلاقی آنان رسمیتی بی جا و ناپسند خواهد داد. اساسا سرپرستی که به فرزند خوانده خود میل جنسی غیرقابل کنترل داشته باشد یا در طول زمان این میل را پیدا کند، مصداق سرپرست بد است. یعنی فرزندخوانده، در حصار خانه و خانواده او دیگر امنیت ندارد و در واقع مجددا بدسرپرست شده و باید سرپرست جدیدی برای او تعیین گردد! بدیهی است که حساب دینداران و متشرعان واقعی جامعه ما ، به کل از این قشر محدود جداست. از سال ها قبل، برای تامین امنیت اخلاقی و رعایت حدود شرع در خانواده های مذهبی، رسم بر خواندنِ "صیغه محرمیت" میان فردی از خانواده و فرزندخوانده بوده است. صیغه ای که نگاه جنسی ندارد و صرفا ناظر است بر ایجاد ارتباط مادرانگی و پدرانگی. چنانچه قانونگذاران ما دغدغه حل مسئله محرمیت شرعی کودک به سرپرستی گرفته شده و والدینش را دارند، می توانند به این رسمِ عُرفی شکل قانونی بدهند.
ب –ساختن و ترویج فرهنگی دونِ سطح جامعه ایران قانون همواره کارکردی مستقیم در امر فرهنگسازی داشته است. تعداد افرادی که آگاهانه در برابر یک قانون نابجا، از اندیشه خود پاسداری کنند در یک جامعه زیاد نیست. بدین معنا که اغلب اوقات ، قانون تدریجا وارد فرهنگ زندگی مردم می شود. رسیدگی به بحران جنسی یک قشر اندک بیمار (مورد اشاره در بند الف) در قامت یک ماده قانونی ، می تواند ناقل بیماری به دیگر طبقات جامعه باشد. فرهنگ رایج جامعه ایران در امر فرزندخواندگی بر تقدس رابطه والدین و فرزند خوانده تکیه دارد و هرگز در ذهنیت عمده اقشار جامعه ما، مسئله گرایش به فرزندخوانده وجود نداشته است. اما شکل قانونی گرفتن ازدواج با فرزندخوانده، می تواند ذهنیت طبقات زیادی از اجتماع ما را دچار نزول فرهنگی و عقبگرد مدنی نماید. مثال روشن در این زمینه، تفاوت ها و تبعیضات قانونی است که روزگاری در قوانین اروپایی و آمریکایی وجود داشت و سفیدپوست را بر سیاه پوست ، برتری و سیادت می داد. در این جوامع، برای به بردگی گرفتن و تثبیت نسلی از فرزندان آدم به عنوان خادمان بی جیره و مواجب، قوانین به گونه ای تنظیم می شد که سیاهان ، قشری فرودست باقی بمانند. قوانین، سبب شده بود سفیدپوست و سیاه پوست هر دو، به تفاوت هایشان مُهر تایید بزنند و مرزها و حدود دروغینی در روابطشان پدید آید. به همین سیاق، این ماده قانونی می تواند مروج نگاه جنسی به فرزندخوانده باشد و جامعه ما را صدها قدم از حد وجدان و انسانیتی که امروز در آن هست، عقب براند.
ج – فقدان بازدارندگی شرط حکم دادگاه و نتیجتا تهدید قطعی امنیت کودک منوط کردن ازدواج با فرزندخوانده به اجازه دادگاه، امری صوری و بی فایده به نظر می رسد و این شرط، توانایی حفظ امنیت کودک را ندارد. اولا: اگر فرزندخوانده، دوران کودکی را سپری کرده باشد، دیگر نیازی به سرپرست ندارد و خودش باید درباره زندگی اش تصمیم بگیرد. بنابراین امر ازدواج با سرپرست، اصولا منتفی است و ازدواج دو فرد بالغ مطرح است. یعنی ماده 27 صرفا برای ازدوج با کودک طراحی شده و کارایی دارد!! اما حتی وقتی فرزندخوانده سن کودکی را پُشت سر گذاشته باشد نیز لازم است که قانون اجازه ازدواج را سلب کند. چرا که به دلیل نفوذ و تسلط معنوی سالیان گذشته والد یا والده بر فرزندخوانده، انتخاب طبیعی فرد نمی تواند بدون اختلال و صحیح باشد. از همین روست که در قوانین بسیاری از نظام های قانونی معتبر دنیا، ازدواج وکیل با موکل، استاد با دانشجو و پزشک با بیمار ، غیرقانونی است. یقینا از آنجا که پدرخوانده و مادرخوانده طول مدت بیشتری نسبت به مشاغل یادشده در کنار فرد هستند، تاثیر و نفوذ و تسلط بیشتری بر او دارند و بنابراین لزوم ممنوعیت ازدواج در این مورد، بدیهی تر به نظر می رسد. ثانیا: اگر فرزندخوانده هنوز در دوران کودکی باشد و سرپرستش به او میل جنسی پیدا کرده باشد، بر فرض هم که دادگاه مجوز ازدواج را صادر نکند، نامعقولانه است که تصور شود حکم دادگاه چون آبی خواهد بود که بر آتش شهوت سرپرست ریخته می شود و او دوباره می تواند چنان پدر یا مادری طبیعی ایفای نقش کند!! بنابراین امنیت و آرامش کودک برای همیشه مُختل شده است و سرپرست، شایستگی و صلاحیت نگهداری کودک را از دست خواهد داد. بنابراین نتیجه گرفته می شود که لحاظ کردن استثنای حکم دادگاه برای مشروعیت ازدواج، چیزی از خطری که متوجه کودک می شود نمی کاهد. در واقع ماده 27 ، کبریتی است که به انبارِ باروت عقده های جنسی یک جامعه کشیده می شود. انفجاری که رُخ خواهد داد ، با نصیحت و نُسخه و عدم مجوز یک دادگاه، قابل کنترل نیست.
د – برهم خوردن و اغتشاش مسئولیت ها، روابط و رفتارها کودکی که معلوم نیست تا آخر، فرزند خانواده باقی بماند و یکباره ممکن است ردای همسری به تن کند(!) ، باعث اختلال در خانواده می شود. زیرا انسان وقتی نسبت به کسی نقش پدر یا مادر دارد و وقتی نقش همسر دارد، دو نوع مسئولیت، رابطه و رفتار خواهد داشت. تداخل و تعلیق در مرزبندی میان این دو گونه، یکی از نتایج ماده ای است که تصمیم دارد برای شوهر شدن یک پدر، یا همسر شدن یک مادر راهی قانونی باز بگذارد! این اغتشاش نقش، می تواند خانواده ها را تا مرز فروپاشی و کودکان را تا سرحد جنون و بیماری روانی بکشاند. د – تباین با برخی از محکمات دین اسلام یک. عدالت: کودکی تنها و بی پناه که نان و لباسی ندارد و سقفی روی سرش نیست، به خانواده ای تحویل داده می شود که قرار است نان و لباس و سقفی برایش تامین کنند و دست نوازشی که از مادر و پدر بر سرش نبوده، ارزانی اش کنند. حالا یک باره کودک چشم باز می کند و می بیند کسی که باید بابا صدایش کند، با چشم هایش، اندام او را می کاود و با دستانش، پوست لطیف تنش را شهوتبار مزه مزه می کند! این تصویر چندش آور و غیرانسانی، تن اولیای خدا و پُشت مردان حق را می لرزاند. مگر حضرت محمد(ص) نفرمود وقتی یتیمی اشک می ریزد، عرش خدا می لرزد؟ مگر جاجای قرآن توصیه به مراعات یتیم و مهربانی با او نیست؟ آیا این عدالت ماست: کودک مسکین و یتیم را در معرض وسوسه نفس خلق خدا گذاردن؟! ظلم از اساس با دین در تباین است. آنجا که ظلم باشد، دینی نیست. حقی نیست. شرعی نیست. اسلام برای رفع ظلم آمده است و کودکی را به دامان همسری انداختن که سال ها حکم پدر و مادرش را داشته، آن هم با حکم یک دادگاه، اگر ظلم نیست، پس چیست؟ دو.استقلال رای و آزادی انتخاب: اسلام حتی پذیرش خدا و دین را به جستجو و تحقیق و عقل بشر وا می گذارد و تابعیتِ کور را ناروا می داند و بی ارزش(لا اکراه فی الدین). پس چگونه ممکن است سرنوشت زندگی مُشترک یک انسان را در کودکی اش به میل و شورجنسی یک بزرگسال و حکم یک دادگاه، رقم بزند و مجاز بداند؟ وقتی که فرد هنوز به استقلال رای نرسیده و بد و خوب را نمی داند، چگونه او را به اجباری کور به نام حکم اسلام می توان واداشت و او را که حتی هنوز خدایش را نشناخته و اکراهی به قبول دین هم ندارد ، به پذیرش همسر واداشت؟ کدام دادگاهی جرأت و جسارت آن را دارد که برای اشرف مخلوقات خدا که خلیفه او بر زمین است، بدون خواست و انتخاب آگاهانه خودش، همسر تعیین کند؟!! خداوند تصریح می کند که قرآن از محکمات و متشابهات تشکیل یافته است و اصل دیانت بر آیات محکمات قرار دارد و معیار و محک اصلی، همین محکمات هستند. یافتن یک آیه و چند روایت در تایید کمرنگی بر عدم ممانعت ازدواج با فرزندخوانده، هرگز نمی تواند اصول مُتقنی چون عدالت و استقلال و آزادی بشر در انتخاب را از رونق و اعتبار بیندازد. اگر این حُکم در جامعه امروز ، باعث ظلم به یک انسان شود و چهره و وجهه الهی دین را خدشه دار سازد، اصرار بر حفظ آن حُکم، ضربه ای به اسلام است؛ در دنیایی که هر روز با حماقت و خرافه و خشونت طالبانیسم و تبلیغات سوء در اطراف و اکناف جهان، چهره راستین ِ پُرمهرش بیشتر و بیشتر در مُحاق می رود. از سوی دیگر هیچکس نمی تواند ادعا کند که امروز در ایران، تمام قوانین منطبق بر شرع هستند. قوانین بانکداری، قوانین زمین های شهری و برخی دیگر از قوانین ما، بر اساس ضرورت و نیاز جامعه، از احکام شرعی فاصله گرفته اند و مطابق منافع عمومی تعریف شده اند. اگر نخواهیم خود را فریب بدهیم و فرصتی برای بیماران جنسی فراهم کنیم، باید اذعان کنیم که عدم ممانعت ازدواج با فرزندخوانده، از جمله احکام فرعی است که باید مطابق نیاز و ضرورت جامعه، اصلاح شود. حُکمی ساده که در شرایط زمانی و مکانی خاصی برقرار بوده، اصل توحید و نبوت و معاد نیست که لایتغیر باشد.
ه – ازدواج با تفاوت سنی بسیار زیاد: به غیر از قُبح عُرفی و غیرقابل هضم بودن ازدواج با فرزندخوانده، پدر و مادر دست کم با فرزندخوانده خود 20 یا 30 سال تفاوت سنی دارند. یکی از دلایل از هم پاشیدن خانواده ها و طلاق، تفاوت سنی زیاد زن و مرد است. حال کدام عقل سلیم ازدواج فرزندخوانده را با والدینش با این تفاوت سنی زیاد، صحیح می داند؟ مگر ما ازدواج های عجیب در برخی کشورهای عقب مانده را با نگاه سرزنشبار و تحقیر آمیز نمی نگریم و بر فرهنگ واخورده و عقب مانده چُنین ممالکی سر تاسف تکان نمی دهیم؟ حال چگونه می خواهیم به دست خود جامعه را به این قهقهرا بفرستیم؟
بر اساس علل یاد شده فوق و بسیاری علل روانشناختی، علمی، دینی ، عقلانی و وجدانی دیگر، همانطور که پیشتر بیان شد، ما سازمان های مردم نهاد فعال در زمینه رفع معضلات اجتماعی، با توجه به وضعیت نه چندان مساعد امنیت و آرامش کودکان در بسیاری از مناطق کشور، مصرانه خواستار حذف ماده 27 از لایحه حمایت از حقوق کودکان بی سرپرست و بدسرپرست هستیم و اعتقاد راسخ داریم این ماده و موادی از این دست، تنها به وخامت اوضاع حقوق کودک در جامعه خواهد انجامید. پیامبر اسلام روزگاری از جامعه خویش پرسید: بای ذنب قُتلت؟! به کدامین گناه کُشته شد آن دختر؟ ، و این چُنین مدفون شدن نوزادان دختر بی گناه را پیش وجدان جامعه قرار داد و سپس با کوششی حیرت انگیز، این عادت پلید را از لوح ضمیر یک قوم بزرگ برای همیشه پاک کرد. اینک تاریخ به ما مدعیان پیروی از آیین او می نگرد. چه کسی از میان ما سوال خواهد پرسید از حقوق معطل مانده گذشته و ظلم تازه ای که به کودکان خواهد شد در صورت تصویب این ماده؟ و تاریخ کوشش قانونگذارانی را نیز ثبت خواهد کرد که برای زدودن این ظلم از چهره قوانین این دیار ، کوششی انسانی و وجدانی به عمل آورند.
...
تدوین شده توسط جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی(ع)
منبع وبلاگ خانه علم دروازه غار
ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بين سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است، مگر آن كه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتى سازمان، اين امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخيص دهد" .
فعالان حقوق کودک در ایران، که در این وانفسای زندگی روزمره که هر کس کلاه و گلیم و چراغ خود را چسبیده، با اندیشه ملتهب و دل خونین، هر روز برای نجات ده ها و صدها کودک از بند معضلات حاد این اجتماع تلاش می کنند، در پسِ این "مگر"، فجایع خاموش آینده را می بینند. چهره سرپرست خواندگانی را می بینند که در گذر ایام، اندک اندک به وسوسه شوم غریزه خویش، به همسرانی کامخواه و حریص مبدل شده اند و تن فرزند دیروز خود را به چشم زناشویی می نگرند! در پسِ این "مگر آن که" ، چهره وحشت زده یا معصوم یا قربانی یا نا آگاه کودکی را می بینند که قرار بود در حصار پدر و مادری که قانون برایش فراهم آورده ، طعم امنیت و آگاهی و انتخاب را بچشد، چنان که هر کودک با سرپرستی می چشد. این "مگر" ، آن قدر توان و ذاتِ معیوبی دارد که بتواند دوباره کودک سرزمینمان را آواره و بی سرپرست و بدسرپرست سازد.
از این جهت، ماده 27 ، از آنجا که بازی غریزه بشر را در پیوند پدرانگی و مادرانگی ادغام می کند، در بطن خود، با اصل لایحه ضدیت تام دارد و اصل حمایت را زیر سوال می برد. حمایتی که ابتدایی ترین نیاز کودک بی سرپرست و بدسرپرست است. قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست قرار است گرگ ها را از پیرامون فرزندان بی پناه وطن بتاراند، نه این که گرگ درون آدمیان را بیدار کند.
ما به عنوان جمعی از نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد فعال در زمینه رفع معضلات اجتماعی، با دانش تخصصی در امر آسیب های جامعه و سال ها تجربه عملی در این حوزه، بنابر علل زیر – که بخشی از مهمترین ایرادات این ماده است - مخالفت خود را با تصویب ماده 27 قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست اعلام می داریم و با تمام توان و امکانات خویش در راستای حذف آن از متن لایحه، می کوشیم و انتظار داریم فقها و حقوقدانان محترم شورای نگهبان، نمایندگان محترم مجلس و اعضاء محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، با دلسوزی برای آینده سازان ایران و لحاظ داشتن نگاه کارشناسی، در لغو این ماده و ارتقای لایحه حمایتی یادشده، نقش تاریخی و انسانی و شرعی خویش را ایفا نمایند.
الف- تضاد با عُرف و اخلاق جامعه: در حافظه تاریخی و عُرف اخلاقی جامعه ما و در میان اکثریت اقشار جامعه ما، اصولا تا کنون نگاهی جز نگاه پدرانه و مادرانه به فرزندخوانده وجود نداشته است. در اینجا لازم است از دو قشری سخن به میان آید که از اقشار عادی جامعه حساب نمی شوند و فاقد نگاه پدرانه و مادرانه مورد اشاره هستند:
• قشر دچار فقر مطلق اقتصادی و فرهنگی: در حاشیه کلانشهرها و گاه حتی در مراکز اصلی شهر، محلات و مناطقی وجود دارد که ساکنانش از فقر مطلق رنج می برند. در این نواحی، سرپرستانی هستند که هر نوع بهره برداری ممکن را از فرزندان تنی خویش به عمل می آورند. از اجبار کودک به گدایی و دوره گردی در خیابان برای تهیه هزینه مواد مخدر والدینش تا تجاوز جنسی به آنان! نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که چُنین سرپرستانی در بسیاری موارد حتی خودشان هم فاقد اوراق هویت و شناسنامه می باشند! بنابراین بدیهی است که این افراد اصولا سر و کار و توجهی به قانون ندارند که حالا قانون بخواهد دست و پایشان را ببندد. این قشر متاسفانه اندک هم نیستند. قشری که آرزوی همه فعالان حقوق کودک این است که روزی به جای تصویب مواد سوال برانگیزی مثل ماده 27 ، ماده ای برای نجات کودکان این قشر جامعه تصویب شود و به اجرا درآید. فرزندان این قشر، طبیعتا بدسرپرست هستند و لازم است فرزندانشان تحت حمایت دولت قرار گیرند. پس بدیهی است کودکی هم به فرزندخواندگی به والدین آنان داده نمی شود. اما کم نیستند بچه های زاده در فقری که نصیب اینان می شوند و در حقیقت، برده آنان. بچه هایی که توسط مادران و پدارن معتاد یا بزهکارشان در کوچه و خیابان رها یا فروخته می شوند و طعمه این تیره ترین افراد اجتماع می گردند. مخلص کلام این که ماده 27 هیچ کمکی به تنظیم روابط جنسی ناهمگون این قشر و تامین امنیت کودکان اسیر در این وضعیت نمی کند.
• قشر به ظاهرمتشرع دچار فقر فرهنگی و زیاده خواهی جنسی: قاعدتا قشری که متشرع نباشد و فقر فرهنگی و بیماریِ زیاده خواهی جنسی داشته باشد، در پی عقد شرعی نخواهد رفت و فرزند تنی یا فرزندخوانده خویش را بی نیاز به محکمه و محضر به بردگی جنسی خواهد کشید. اما قشری که دچار بیماری زیاده خواهی جنسی است و به لحاظ صبغه خانوادگی و شناسنامه ای، پای بندی ظاهری به شرع دارد و اصولا از دین فقط همین آداب نکاح و طهارت را بلد است و رعایت می کند، تنها قشری است که سر و کارش ممکن است با ماده 27 بیفتد. آن هم فقط در صورتی که فرزندخوانده ای داشته باشد. برای افراد بسیار بسیار معدود این قشر، میل به آمیزش با فرزندخوانده شان، که امری غیررایج و زشت از نظر عُرفی و اخلاقی می باشد، لازم است تا صورت قانونی و شرعی بیابد. و البته بر همگان مبرهن است که وضع قانون برای موارد استثنا، امری نامعمول و به نوعی نامعقول است و به نظر می رسد ارجاع چُنین افرادی به روانپزشک یا دست کم سوق دادن آنان به ازدواج با فردی دیگر و در نهایت سلب قیمومیت کودک از آنان، درست تر از تصویب قانونی در حمایت از آنان باشد!! قانونی که به انحراف عُرفی و اخلاقی آنان رسمیتی بی جا و ناپسند خواهد داد. اساسا سرپرستی که به فرزند خوانده خود میل جنسی غیرقابل کنترل داشته باشد یا در طول زمان این میل را پیدا کند، مصداق سرپرست بد است. یعنی فرزندخوانده، در حصار خانه و خانواده او دیگر امنیت ندارد و در واقع مجددا بدسرپرست شده و باید سرپرست جدیدی برای او تعیین گردد! بدیهی است که حساب دینداران و متشرعان واقعی جامعه ما ، به کل از این قشر محدود جداست. از سال ها قبل، برای تامین امنیت اخلاقی و رعایت حدود شرع در خانواده های مذهبی، رسم بر خواندنِ "صیغه محرمیت" میان فردی از خانواده و فرزندخوانده بوده است. صیغه ای که نگاه جنسی ندارد و صرفا ناظر است بر ایجاد ارتباط مادرانگی و پدرانگی. چنانچه قانونگذاران ما دغدغه حل مسئله محرمیت شرعی کودک به سرپرستی گرفته شده و والدینش را دارند، می توانند به این رسمِ عُرفی شکل قانونی بدهند.
ب –ساختن و ترویج فرهنگی دونِ سطح جامعه ایران قانون همواره کارکردی مستقیم در امر فرهنگسازی داشته است. تعداد افرادی که آگاهانه در برابر یک قانون نابجا، از اندیشه خود پاسداری کنند در یک جامعه زیاد نیست. بدین معنا که اغلب اوقات ، قانون تدریجا وارد فرهنگ زندگی مردم می شود. رسیدگی به بحران جنسی یک قشر اندک بیمار (مورد اشاره در بند الف) در قامت یک ماده قانونی ، می تواند ناقل بیماری به دیگر طبقات جامعه باشد. فرهنگ رایج جامعه ایران در امر فرزندخواندگی بر تقدس رابطه والدین و فرزند خوانده تکیه دارد و هرگز در ذهنیت عمده اقشار جامعه ما، مسئله گرایش به فرزندخوانده وجود نداشته است. اما شکل قانونی گرفتن ازدواج با فرزندخوانده، می تواند ذهنیت طبقات زیادی از اجتماع ما را دچار نزول فرهنگی و عقبگرد مدنی نماید. مثال روشن در این زمینه، تفاوت ها و تبعیضات قانونی است که روزگاری در قوانین اروپایی و آمریکایی وجود داشت و سفیدپوست را بر سیاه پوست ، برتری و سیادت می داد. در این جوامع، برای به بردگی گرفتن و تثبیت نسلی از فرزندان آدم به عنوان خادمان بی جیره و مواجب، قوانین به گونه ای تنظیم می شد که سیاهان ، قشری فرودست باقی بمانند. قوانین، سبب شده بود سفیدپوست و سیاه پوست هر دو، به تفاوت هایشان مُهر تایید بزنند و مرزها و حدود دروغینی در روابطشان پدید آید. به همین سیاق، این ماده قانونی می تواند مروج نگاه جنسی به فرزندخوانده باشد و جامعه ما را صدها قدم از حد وجدان و انسانیتی که امروز در آن هست، عقب براند.
ج – فقدان بازدارندگی شرط حکم دادگاه و نتیجتا تهدید قطعی امنیت کودک منوط کردن ازدواج با فرزندخوانده به اجازه دادگاه، امری صوری و بی فایده به نظر می رسد و این شرط، توانایی حفظ امنیت کودک را ندارد. اولا: اگر فرزندخوانده، دوران کودکی را سپری کرده باشد، دیگر نیازی به سرپرست ندارد و خودش باید درباره زندگی اش تصمیم بگیرد. بنابراین امر ازدواج با سرپرست، اصولا منتفی است و ازدواج دو فرد بالغ مطرح است. یعنی ماده 27 صرفا برای ازدوج با کودک طراحی شده و کارایی دارد!! اما حتی وقتی فرزندخوانده سن کودکی را پُشت سر گذاشته باشد نیز لازم است که قانون اجازه ازدواج را سلب کند. چرا که به دلیل نفوذ و تسلط معنوی سالیان گذشته والد یا والده بر فرزندخوانده، انتخاب طبیعی فرد نمی تواند بدون اختلال و صحیح باشد. از همین روست که در قوانین بسیاری از نظام های قانونی معتبر دنیا، ازدواج وکیل با موکل، استاد با دانشجو و پزشک با بیمار ، غیرقانونی است. یقینا از آنجا که پدرخوانده و مادرخوانده طول مدت بیشتری نسبت به مشاغل یادشده در کنار فرد هستند، تاثیر و نفوذ و تسلط بیشتری بر او دارند و بنابراین لزوم ممنوعیت ازدواج در این مورد، بدیهی تر به نظر می رسد. ثانیا: اگر فرزندخوانده هنوز در دوران کودکی باشد و سرپرستش به او میل جنسی پیدا کرده باشد، بر فرض هم که دادگاه مجوز ازدواج را صادر نکند، نامعقولانه است که تصور شود حکم دادگاه چون آبی خواهد بود که بر آتش شهوت سرپرست ریخته می شود و او دوباره می تواند چنان پدر یا مادری طبیعی ایفای نقش کند!! بنابراین امنیت و آرامش کودک برای همیشه مُختل شده است و سرپرست، شایستگی و صلاحیت نگهداری کودک را از دست خواهد داد. بنابراین نتیجه گرفته می شود که لحاظ کردن استثنای حکم دادگاه برای مشروعیت ازدواج، چیزی از خطری که متوجه کودک می شود نمی کاهد. در واقع ماده 27 ، کبریتی است که به انبارِ باروت عقده های جنسی یک جامعه کشیده می شود. انفجاری که رُخ خواهد داد ، با نصیحت و نُسخه و عدم مجوز یک دادگاه، قابل کنترل نیست.
د – برهم خوردن و اغتشاش مسئولیت ها، روابط و رفتارها کودکی که معلوم نیست تا آخر، فرزند خانواده باقی بماند و یکباره ممکن است ردای همسری به تن کند(!) ، باعث اختلال در خانواده می شود. زیرا انسان وقتی نسبت به کسی نقش پدر یا مادر دارد و وقتی نقش همسر دارد، دو نوع مسئولیت، رابطه و رفتار خواهد داشت. تداخل و تعلیق در مرزبندی میان این دو گونه، یکی از نتایج ماده ای است که تصمیم دارد برای شوهر شدن یک پدر، یا همسر شدن یک مادر راهی قانونی باز بگذارد! این اغتشاش نقش، می تواند خانواده ها را تا مرز فروپاشی و کودکان را تا سرحد جنون و بیماری روانی بکشاند. د – تباین با برخی از محکمات دین اسلام یک. عدالت: کودکی تنها و بی پناه که نان و لباسی ندارد و سقفی روی سرش نیست، به خانواده ای تحویل داده می شود که قرار است نان و لباس و سقفی برایش تامین کنند و دست نوازشی که از مادر و پدر بر سرش نبوده، ارزانی اش کنند. حالا یک باره کودک چشم باز می کند و می بیند کسی که باید بابا صدایش کند، با چشم هایش، اندام او را می کاود و با دستانش، پوست لطیف تنش را شهوتبار مزه مزه می کند! این تصویر چندش آور و غیرانسانی، تن اولیای خدا و پُشت مردان حق را می لرزاند. مگر حضرت محمد(ص) نفرمود وقتی یتیمی اشک می ریزد، عرش خدا می لرزد؟ مگر جاجای قرآن توصیه به مراعات یتیم و مهربانی با او نیست؟ آیا این عدالت ماست: کودک مسکین و یتیم را در معرض وسوسه نفس خلق خدا گذاردن؟! ظلم از اساس با دین در تباین است. آنجا که ظلم باشد، دینی نیست. حقی نیست. شرعی نیست. اسلام برای رفع ظلم آمده است و کودکی را به دامان همسری انداختن که سال ها حکم پدر و مادرش را داشته، آن هم با حکم یک دادگاه، اگر ظلم نیست، پس چیست؟ دو.استقلال رای و آزادی انتخاب: اسلام حتی پذیرش خدا و دین را به جستجو و تحقیق و عقل بشر وا می گذارد و تابعیتِ کور را ناروا می داند و بی ارزش(لا اکراه فی الدین). پس چگونه ممکن است سرنوشت زندگی مُشترک یک انسان را در کودکی اش به میل و شورجنسی یک بزرگسال و حکم یک دادگاه، رقم بزند و مجاز بداند؟ وقتی که فرد هنوز به استقلال رای نرسیده و بد و خوب را نمی داند، چگونه او را به اجباری کور به نام حکم اسلام می توان واداشت و او را که حتی هنوز خدایش را نشناخته و اکراهی به قبول دین هم ندارد ، به پذیرش همسر واداشت؟ کدام دادگاهی جرأت و جسارت آن را دارد که برای اشرف مخلوقات خدا که خلیفه او بر زمین است، بدون خواست و انتخاب آگاهانه خودش، همسر تعیین کند؟!! خداوند تصریح می کند که قرآن از محکمات و متشابهات تشکیل یافته است و اصل دیانت بر آیات محکمات قرار دارد و معیار و محک اصلی، همین محکمات هستند. یافتن یک آیه و چند روایت در تایید کمرنگی بر عدم ممانعت ازدواج با فرزندخوانده، هرگز نمی تواند اصول مُتقنی چون عدالت و استقلال و آزادی بشر در انتخاب را از رونق و اعتبار بیندازد. اگر این حُکم در جامعه امروز ، باعث ظلم به یک انسان شود و چهره و وجهه الهی دین را خدشه دار سازد، اصرار بر حفظ آن حُکم، ضربه ای به اسلام است؛ در دنیایی که هر روز با حماقت و خرافه و خشونت طالبانیسم و تبلیغات سوء در اطراف و اکناف جهان، چهره راستین ِ پُرمهرش بیشتر و بیشتر در مُحاق می رود. از سوی دیگر هیچکس نمی تواند ادعا کند که امروز در ایران، تمام قوانین منطبق بر شرع هستند. قوانین بانکداری، قوانین زمین های شهری و برخی دیگر از قوانین ما، بر اساس ضرورت و نیاز جامعه، از احکام شرعی فاصله گرفته اند و مطابق منافع عمومی تعریف شده اند. اگر نخواهیم خود را فریب بدهیم و فرصتی برای بیماران جنسی فراهم کنیم، باید اذعان کنیم که عدم ممانعت ازدواج با فرزندخوانده، از جمله احکام فرعی است که باید مطابق نیاز و ضرورت جامعه، اصلاح شود. حُکمی ساده که در شرایط زمانی و مکانی خاصی برقرار بوده، اصل توحید و نبوت و معاد نیست که لایتغیر باشد.
ه – ازدواج با تفاوت سنی بسیار زیاد: به غیر از قُبح عُرفی و غیرقابل هضم بودن ازدواج با فرزندخوانده، پدر و مادر دست کم با فرزندخوانده خود 20 یا 30 سال تفاوت سنی دارند. یکی از دلایل از هم پاشیدن خانواده ها و طلاق، تفاوت سنی زیاد زن و مرد است. حال کدام عقل سلیم ازدواج فرزندخوانده را با والدینش با این تفاوت سنی زیاد، صحیح می داند؟ مگر ما ازدواج های عجیب در برخی کشورهای عقب مانده را با نگاه سرزنشبار و تحقیر آمیز نمی نگریم و بر فرهنگ واخورده و عقب مانده چُنین ممالکی سر تاسف تکان نمی دهیم؟ حال چگونه می خواهیم به دست خود جامعه را به این قهقهرا بفرستیم؟
بر اساس علل یاد شده فوق و بسیاری علل روانشناختی، علمی، دینی ، عقلانی و وجدانی دیگر، همانطور که پیشتر بیان شد، ما سازمان های مردم نهاد فعال در زمینه رفع معضلات اجتماعی، با توجه به وضعیت نه چندان مساعد امنیت و آرامش کودکان در بسیاری از مناطق کشور، مصرانه خواستار حذف ماده 27 از لایحه حمایت از حقوق کودکان بی سرپرست و بدسرپرست هستیم و اعتقاد راسخ داریم این ماده و موادی از این دست، تنها به وخامت اوضاع حقوق کودک در جامعه خواهد انجامید. پیامبر اسلام روزگاری از جامعه خویش پرسید: بای ذنب قُتلت؟! به کدامین گناه کُشته شد آن دختر؟ ، و این چُنین مدفون شدن نوزادان دختر بی گناه را پیش وجدان جامعه قرار داد و سپس با کوششی حیرت انگیز، این عادت پلید را از لوح ضمیر یک قوم بزرگ برای همیشه پاک کرد. اینک تاریخ به ما مدعیان پیروی از آیین او می نگرد. چه کسی از میان ما سوال خواهد پرسید از حقوق معطل مانده گذشته و ظلم تازه ای که به کودکان خواهد شد در صورت تصویب این ماده؟ و تاریخ کوشش قانونگذارانی را نیز ثبت خواهد کرد که برای زدودن این ظلم از چهره قوانین این دیار ، کوششی انسانی و وجدانی به عمل آورند.
...
تدوین شده توسط جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی(ع)
منبع وبلاگ خانه علم دروازه غار
cholmaghani- عضو فعال
- Posts : 83
Join date : 2013-09-28
Age : 37
Location : Esfahan
Page 1 of 1
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
|
|
Sun Mar 23, 2014 3:53 am by akhavan
» اولین روز شناسایی...!!!
Mon Jan 06, 2014 6:48 pm by zamani
» عکس لو رفته دبیر انجمن لب آب
Thu Dec 05, 2013 4:30 pm by ali.shokouh
» مسابقه عکس و پوستر
Wed Dec 04, 2013 2:53 am by khoundabi
» وقتی جوجه سوسک می شود!
Sat Nov 30, 2013 10:31 am by Iman Ghasemian
» صفحه جمعیت در سازمان ملل
Thu Nov 28, 2013 12:55 pm by khoundabi
» دست به دست هم
Wed Nov 27, 2013 11:41 am by khoundabi
» نیازمندی های روابط عمومی
Tue Nov 26, 2013 7:17 pm by khoundabi
» بوی عید
Tue Nov 26, 2013 7:13 pm by khoundabi